این مقاله میکوشد با توجه به سیاست های گردشگری برنامۀ پنج ساله پنجم توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و سیاست های گردشگری مذکور در سند چشم انداز 1404، چارچوبی برای تدوین سیاست های گردشگری جمهوری اسلامی ایران معرفی کند. برای این کار از خبرگان گردشگری (مشتمل بر جامعه د چکیده کامل
این مقاله میکوشد با توجه به سیاست های گردشگری برنامۀ پنج ساله پنجم توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و سیاست های گردشگری مذکور در سند چشم انداز 1404، چارچوبی برای تدوین سیاست های گردشگری جمهوری اسلامی ایران معرفی کند. برای این کار از خبرگان گردشگری (مشتمل بر جامعه دانشگاهی مرتبط با موضوع، کارشناسان ارشد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری) در قالب پرسشنامهای متشکل از 15 سوال با طیف 5 گزینه ای لیکرت دربارۀ سیاست های بخش، نظرخواهی شد. پاسخ های این خبرگان، پس از انجام آزمون لازم برای تعیین تناسب آنها برای تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی (با استفاده از نرم افزارهای اس.پی.اس.اس و لیزرل) تحلیل گردید. به اتکای نتایج، چهارچوبی متشکل از سیاست های اقتصادی – حمایتی، سیاسی – امنیتی، توسعه – بازاریابی و فرهنگی ارائه شد که می تواند برای سیاست-گذاری های آتی (بهویژه برنامۀ پنج ساله ششم توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) و رسیدن به اهداف سند چشم انداز 1404 مورد استفاده قرار گیرد. یافته ها همچنین نشان میدهد که از نظر خبرگان در فرآیند تدوین سیاست های گردشگری، سیاست های توسعه – بازاریابی دارای بالاترین اولویت هستند. در این تحقیق اولویت اهمیت شاخص های هر یک از سیاست های پیشنهادی گردشگری نیز مشخص گردیده است.
پرونده مقاله
توسعه گردشگری فرهنگی به تعامل مؤلفههای بسیاری بستگی دارد. سیاست اجزاء و فرایند گردشگری فرهنگی را تحت تأثیر خود قرار میدهد و میراث فرهنگی منبع سازنده گردشگری فرهنگی است و بنابراین این دو به تعامل بالایی برای موفقیت گردشگری فرهنگی نیاز دارند. دراینمیان تفسیر یک میانجی چکیده کامل
توسعه گردشگری فرهنگی به تعامل مؤلفههای بسیاری بستگی دارد. سیاست اجزاء و فرایند گردشگری فرهنگی را تحت تأثیر خود قرار میدهد و میراث فرهنگی منبع سازنده گردشگری فرهنگی است و بنابراین این دو به تعامل بالایی برای موفقیت گردشگری فرهنگی نیاز دارند. دراینمیان تفسیر یک میانجی تعاملساز بین سیاست و میراث فرهنگی است که درجهت این تعامل میتواند نقشهای مختلفی ایفا کند. ازاینمنظر این مقاله درنظر داشته تا به بررسی نقشهای تفسیر بهعنوان عاملی تعاملساز بین سیاست و میراث فرهنگی بپردازد و جایگاه این نقشها را در این تعاملسازی مشخص نماید تا درنهایت گردشگری فرهنگی کشور بتواند از آن منتفع شود. بهاینمنظور و برای تعیین این نقشهای بالقوه با استفاده از ادبیات مرتبط و همچنین نظرات خبرگان واجد شرایط، نقشهای مذکور شامل تداعیبخشی به هویت مکانی سایتهای تاریخی، عبرتگرفتن از آثار و تاریخ گذشتگان، تغییر نظر سیاستمداران نسبت به میراث فرهنگی، تقویت هویت ملی، حفاظت از روح و کالبد مکانهای تاریخی، نزدیکتر کردن ذینفعان مکانهای تاریخی به یکدیگر، مقابله با نژادپرستی و قومپرستی، ازبین بردن کجفهمیها و بدفهمیهای تاریخی، نزدیکتر شدن فرهنگهای مختلف به یکدیگر و تقویت فهم متقابل بین سیاستمداران و مردم، استخراج شدند. سپس در بخش میدانی تحقیق، با استفاده از روش دلفی فازی، اجماع نظرات خبرگان در مورد اولویت نقشهای مذکور مشخص شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بیشترین اجماع خبرگان درخصوص نقشهای بالقوه تفسیر در تعامل بین سیاست و میراث فرهنگی، در زمینه تداعیبخشی به هویت مکانی سایتهای تاریخی، تقویت هویت ملی و حفاظت از روح و کالبد مکانهای تاریخی نمود یافته است.
پرونده مقاله