یکی از ابعاد مهم رفتار مصرفکننده، تصمیم گیری بدون برنامه است که در یک فرایند سریع و ناشی از هیجان و احساسات صورت می گیرد. سفرهای آنی یا بدون برنامه یکی از انواع رفتارهای آنی محسوب میشود که طی آن فرد بدون برنامهریزی قبلی سفر میکند. دلایل مختلفی برای این نوع گردشگ چکیده کامل
یکی از ابعاد مهم رفتار مصرفکننده، تصمیم گیری بدون برنامه است که در یک فرایند سریع و ناشی از هیجان و احساسات صورت می گیرد. سفرهای آنی یا بدون برنامه یکی از انواع رفتارهای آنی محسوب میشود که طی آن فرد بدون برنامهریزی قبلی سفر میکند. دلایل مختلفی برای این نوع گردشگری میتوان برشمرد؛ مانند: فشار دوستان به قصد لذت بردن و هیجان، تأثیر برنامههای بازاریابی مقصد سفر و درخواست و اصرار اعضای خانواد. هدف این مقاله، بررسی تأثیر مشارکت نوجوانان در تصمیمگیری آنی خانواده ها برای انجام سفرهای تفریحی است. در همین رابطه، مدل مفهومی تحقیق، بر اساس ادبیات و پیشینۀ تحقیق ارائه شده است که نشاندهندۀ رابطه بین متغیرهای تحقیق (اصرار نوجوانان، احساسات افراد تصمیمگیرنده و قصد مسافرت آنی اعضای خانواده) است. برای جمعآوری اطلاعات در این زمینه، در بین 384 خانواده از خانوادههایی که به استان گیلان مسافرت کرده و دارای حداقل یک فرزند نوجوان بودند، پرسش نامههایی توزیع شد. این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری دادهها، توصیفی- همبستگی است. برای بررسی داده های توصیفی از نرم افزار SPSS 19 و برای آمار استنباطی از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) و نرم افزار SmartPLS2 استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد که مشارکت نوجوانان در تصمیمگیری خانوادهها بر سفرهای آنی اثرگذار است. ضمن اینکه نقش میانجی گری احساسات در رابطۀ بین مشارکت نوجوانان و تصمیمگیری خانوادهها برای سفرهای آنی نیز مورد تأیید قرارگرفته است؛ بدین معنی که نوجوانان با مشارکت در تصمیمگیری خانواده، نه تنها بر احساسات افراد تصمیمگیرنده، بلکه از طریق این احساسات بر قصد مسافرت آنی اعضای خانواده نیز تأثیر میگذارند.
پرونده مقاله
در ادبیات مربوط به حوزه مدیریت و سازمان یکی از موضوعاتی که اخیراً مورد توجه قرار گرفته است، مدیریت حکمت محور است که با مباحث مختلفی از جمله رهبری تحول گرا بی ارتباط نیست. پژوهش حاضر، با هدف بررسی پیشایندهای مدیریت حکمت محور و نقش آن در رهبری تحول گرا انجام شده است. پژوه چکیده کامل
در ادبیات مربوط به حوزه مدیریت و سازمان یکی از موضوعاتی که اخیراً مورد توجه قرار گرفته است، مدیریت حکمت محور است که با مباحث مختلفی از جمله رهبری تحول گرا بی ارتباط نیست. پژوهش حاضر، با هدف بررسی پیشایندهای مدیریت حکمت محور و نقش آن در رهبری تحول گرا انجام شده است. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی است. برای تست فرضیات، از یک پرسش نامه 50 سوالی طبق طیف استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، مجموعه مدیران و کارکنان هتل های پنج ستاره در شهر تهران به تعداد 800 نفر است؛ حجم نمونه 260 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان، به روش طبقه ای نسبی، انتخاب شدند. پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و اعتبار سازه با استفاده از نرم افزار لیزرل و از روش تحلیل عاملی تأييدي بررسی شد. به منظور تجزیه و تحلیل یافته ها از نرم افزار لیزرل و مدل تحلیل مسیر و برای تحلیل متغیر میانجی از آزمون سوبل استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که چهار متغیر تجربه، معنویت، احساسات و دانش تأثير معنادار و مثبتی بر مدیریت حکمت محور و رهبری تحول گرا دارند. مدیریت حکمت محور نیز، تأثير معنادار و مثبتی بر رهبری تحول گرا دارد و نقش میانجی گری را بین عوامل ذکرشده و رهبری تحول گرا ایفا می کند. مدیریت حکیمانه می تواند از طریق آموزش و تلاش، با ایفای نقش یک رهبر در سازمان، بر کارکنان خود نفوذ کرده و حکمت را از طریق مسیرهای تجربه، معنویت، احساسات و دانش کسب و به آن ها منتقل نمایند.
پرونده مقاله
هدف تحقیق حاضر، بررسی نقش جامعه برند مقصد مبتنی بر رسانه های اجتماعی در برانگیختن احساسات و قصد گردشگران برای خلق مشترک ارزش و بازدید می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماري تحقيق را مسافران و بازدید¬کنندگان چکیده کامل
هدف تحقیق حاضر، بررسی نقش جامعه برند مقصد مبتنی بر رسانه های اجتماعی در برانگیختن احساسات و قصد گردشگران برای خلق مشترک ارزش و بازدید می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماري تحقيق را مسافران و بازدید¬کنندگانی تشکیل می دهد که درباره رامسر به عنوان یک مقصد سفر در رسانه¬های اجتماعی بحث می¬کنند و حداقل تجربه یک بار استفاده از رسانه¬های اجتماعی را جهت برگزیدن رامسر به¬عنوان مقصد گردشگری، داشته¬اند. در 73 رسانه پیرامون رامسر بحث شده بود که به روش نمونه¬گیری قضاوتی انتخاب شدند. روش نمونه¬گیری، غیراحتمالی در دسترس بود. حجم نمونه تعداد 384 نفر برآورد شد، و تعداد 450 نفر در نظر گرفته شدند. روش گردآوری داده¬ها، پرسشنامه الکترونیکی، و روش تجزیه و تحلیل داده¬ها، مدل¬سازی معادلات ساختاری و تکنیک تحلیل مسیر به وسیله نرم¬افزار اسمارت پی ال اس بود. نتایج حاکی از آن است که جامعه برند مقصد مبتنی بر رسانه های اجتماعی بر احساس لذت از مقصد، احساس عشق به مقصد و احساس غافل گیری مثبت برای مقصد تأثير مثبتي دارد. به ترتيب احساس لذت، احساس عشق، احساس غافل گیری مثبت بر قصد خلق مشترک ارزش تأثیر مثبتي می¬گذارند. سرانجام نتايج نشان داد كه قصد خلق مشترک ارزش تأثیر مثبتی در قصد بازدید مجدد دارد.
پرونده مقاله